نویسنده: مارتین گریفیتس
مترجم: علیرضا طیب



 
با این که حسن اداره گری به هیچ وجه موضوع تازه ای در حوزه توسعه اقتصادی نیست ولی پنج عامل مهم رونق تازه ای به آن بخشیده است. نخست، موضوع حسن اداره گری پاسخی است به شکست های توسعه در دهه 1980 به ویژه تجربیات دشوار و پیشینه های رنگارنگی که در زمینه برنامه های تعدیل ساختاری حاصل شد. دوم، این موضوع به معنی اعتراف به شکست اقتصادهای دستوری و پیدایش اتفاق نظر در بانک جهانی و صندوق بین المللی پول پیرامون کارایی نسبی راهبردهای نولیبرالی توسعه است. سوم، سربرآوردن جنبش های هوادار مردم سالاری در افریقا و دیگر بخش های جهان در حال توسعه با تقاضا برای حسن اداره گری و شکل های پاسخ گوتر حکومت ها به مثابه محور این جنبش ها همراه بوده است. چهارم، نگرانی فزاینده ای از این بابت وجود داشته است که فساد گسترده، منابع داخلی و خارجی دولت های در حال توسعه را به باد می دهد. و پنجم، رشد چشمگیر جهانی شدن ضرورت ایجاد محیط های سالم سیاست گذاری در داخل و مدیریت اقتصادی را بالا برده است.
اداره گری به معنی عمل یا شیوه حکومت کردن، و اعمال کنترل یا اقتدار بر اقدامات اتباع از طریق منظومه ای از مقررات است. بنابراین گوهر اداره گری را می توان چگونگی حکومت بر مردم، و چگونگی اداره و تنظیم امور دولت دانست. در روابط بین الملل معمولاً اداره گری را با اعمال حاکمیت دولت در پیوند می داند. اما در جهانی که هر روز یکپارچه تر می شود دولت با شبکه ای از توافقات چندجانبه و دو جانبه ای به هم گره خورده اند که وظایف الزام آور متقابلی بر آن ها تحمیل می کند و حکومت را زیر ذره بین می گذارد.
گرایش به سمت جهانی شدن، توجه خاصی را می طلبد. این گرایش در سیمای رشد اتحادهای تجاری منطقه ای که اعضای شان در زمینه هایی چون تجارت و تدوین چارچوب های حقوقی مشترک با یکدیگر همکاری دارند خود را آشکار می سازد. همچنین می توان آن را در قدرت یافتن نهادهای بین دولتی و گسترش شرکت های چندملیتی مشاهده کرد. جهانی شدن دارد چشم انداز اقتصادی جهان را از اساس دگرگون می سازد. محرک این پدیده، فشار گسترده در جهت آزادسازی تجارت و بازارهای سرمایه، بین المللی شدن فزاینده راهبردهای تولید و توزیع شرکت ها، و دگرگونی فناوری است که موانع موجود در راه مبادله بین المللی کالاها و خدمات را به سرعت برمی چیند. جهانی شدن پیامدهای عمیقی برای اداره گری دارد از جمله فرسوده شدن حاکمیت دولت در نتیجه پادرمیانی فزاینده نهادهای بین المللی در مسائل ملی و فشار برای قوانین جهان شمول. بُعد دیگر آن نیز جهانی شدن فزاینده مشکلات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی است.
بدین ترتیب، نمی توان حسن اداره گری نظامی را نظامی بسته قلمداد کرد. نقش دولت، پیدا کردن موازنه ای میان بهره برداری از روند جهانی شدن و فراهم ساختن محیط اجتماعی و اقتصادی ایمن و پایدار در داخل است. با توجه به این پس زمینه بهتر است اداره گری را به معنی شیوه اعمال قدرت برای مدیریت امور یک کشور و مناسبات آن با دیگر کشورها بگیریم. بر این اساس نتیجه می شود که با اقدام در سطح جهانی راحت تر می توان برخی مشکلات حکومت ها مانند فساد و هزینه های مفرط نظامی را حل کرد.
در این مورد اتفاق نظر وجود دارد که شالوده حسن اداره گری را وجود دولت های کارآمد، جوامع مدنی بسیج شده، و بخش های خصوصی کارا تشکیل می دهد که هر سه از عوامل ضروری برای توسعه پایدارند. دولت های کارآمد محیط سیاسی و حقوقی مساعدی را برای رشد اقتصادی عادلانه فراهم می کنند. جوامع مدنی فعال و سرزنده، افراد، گروه ها و جماعت ها را بسیج می کنند؛ تعامل سیاسی و اجتماعی را تسهیل، و به ایجاد سرمایه اجتماعی کمک می کنند و انسجام و ثبات اجتماعی پدید می آورند. بخش های خصوصی مولد، شغل و درآمد به وجود می آورند. از این گذشته اتفاق نظری گسترده وجود دارد که عناصر کلیدی حسن اداره گری شامل پاسخ گویی، شفافیت، مبارزه با فساد، حکومت مشارکتی و چارچوب حقوقی/قضایی توانمندساز است.
پاسخ گویی به معنی پاسخ گو ساختن افراد و سازمان های منتخب یا منصوبی است که مردمی که سرچشمه اقتدار آن ها هستند به آن ها اختیار داده اند برای اقدامات، فعالیت های یا تصمیمات مشخصی در پیشگاه مردم دلیل بیاورند. در معنای محدود کلمه، پاسخ گویی به معنی توانایی دلیل آوردن برای تخصیص، مصرف و کنترل هزینه ها و منابع عمومی بر طبق معیارهای پذیرفته شده حقوقی یعنی بودجه ریزی، حسابداری و حسابرسی است. در معنای گسترده تر، پاسخ گویی با مقررساختن و اجرای قواعدی برای اداره امور شرکت ها نیز در ارتباط است.
شفافیت را در معنای گسترده به صورت دسترسی عموم به اطلاعات مربوط به سیاست ها و راهبردهای حکومت تعریف کرده اند. شفافیت از جمله مستلزم قابل وارسی کردن حساب های عمومی، فراهم ساختن زمینه مشارکت مردم در سیاست گذاری ها و اجرای سیاست های حکومت و ایجاد امکان بحث و جدل درباره تصمیماتی است که بر زندگی شهروندان تأثیر می گذارند. همچنین متضمن در دسترس قراردادن اطلاعات دقیق و به موقع درباره شرایط اقتصادی، مالی و بازار برای بررسی دقیق آن ها توسط مردم است.
فساد در تعریف کلی به معنی اختصاص دادن نابجای دارایی های عمومی یا مناصب/اعتماد عمومی برای سود شخصی است. این تعریف بیش تر شکل های فساد را در هر دو بخش خصوصی و عمومی در بر می گیرد. مبارزه با فساد، شاخص اصلی پای بندی به حسن اداره گری است.
مشارکت سهم دارانه اشاره به روندی دارد که از طریق آن، سهم داران بر تصمیم گیری های سیاست عمومی اعمال نفوذ می کنند و با سهیم شدن در کنترل منابع و نهادهایی که بر زندگی شان تأثیر دارد اقدامات حکومت را زیر نظر می گیرند. در چارچوب اداره گری، مشارکت بر توانمندسازی شهروندان و تعامل میان طیف وسیعی از جوامع، بازیگران و اقدامات مدنی تکیه دارد. مشارکت با اجیاد یک چارچوب تنظیم کننده توانمندساز و محیطی اقتصادی در ارتباط است که در آن شهروندان (از جمله زنان) و نهادهای خصوصی امکان مشارکت در اداره امور خودشان، طرح تقاضاهای مشروع و زیرنظر گرفتن سیاست ها و اقدامات حکومت را می یابند.
اصطلاح «حسن اداره گری» دربرگیرنده چارچوب حقوقی و قضایی لازم برای توسعه اقتصادی هم هست که منظور از آن نظامی حقوقی و قضایی است که در آن قوانین به روشنی و بدون تبعیض گذاری توسط قوه قضائیه ای واقع بین و مستقل به اجرا درآید. حسن اداره گری ترویج کننده حکومت قانون و احترام به حقوق بشر و جریان های سرمایه خصوصی هم هست.
عناصر حسن اداره گری، پیچیدگی این مفهوم را برجسته می سازد. حسن حکمرانی دو بعد مجزا را که در عین حال ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند دربرمی گیرد: یکی از این دو بُعد سیاسی است و میزان پای بندی راستین به موفقیت حسن اداره گری باز می گردد، و بُعد دیگر فنی است و با دو موضوع کارایی و مدیریت عمومی در ارتباط است. برای ایجاد محیطی توانمندساز که در آن فعالیت های خصوصی بتواند شکوفا شود و فقر را بتوان کاهش داد باید به هر دوی این ابعاد پرداخت.
ضعف اداره گری خود را به شکل های ذیل نمایان می سازد: ناتوانی از تفکیک آشکار منابع عمومی و خصوصی؛ ناتوانی از برقراری چارچوبی پیش بینی پذیر از حقوق و رفتار حکومت که موجب توسعه شود؛ قوانین و مقررات مفرطی که مانع از کارکرد بازار ها می شوند و به رانت خواری دامن می زنند؛ اولویت هایی ناهمساز با توسعه که موجب تخصیص نادرست منابع می شوند؛ و تصمیم گیری در محافل محدود یا به صورت غیرشفاف. ثابت شده است که نبود حسن اداره گری لطمه شدیدی به نقش حکومت در زمینه «مداخلات تصحیح کننده» اش می زند. برای نمونه، برنامه های کاهش فقر از فساد، عدم پاسخ گویی به مقام های عمومی و عدم مشارکت افراد ذی نفع لطمه دیده است. فساد شایع، دشمن توسعه است و از جمله با غیرعادلانه ساختن خدمات رسانی حکومت ها، توانایی آن ها را برای انجام مؤثر وظایف شان تضعیف می کند. دیگر علل ضعف مدیریت توسعه به تمرکز شدید اختیارات تصمیم گیری باز می گردد. روند برچیدن تصدی گری دولت در فعالیت های اقتصادی در عین آن که مسئولیت های قاطع حکومت در زمینه تأمین خدمات اجتماعی و زیرساختی عمومی و فارهم سازی محیطی توانمندساز را از نو مورد تأکید قرار می دهد بر اداره گری هم تأثیر عمده ای دارد. گرایش موازی با روند پیش گفته که در جهت تمرکز زدایی و توانمندسازی جماعت های محلی است گر چه آن روند مجزاست، بی ارتباط با آن نیست. مشارکت مردم و به طور مشخص تر مشارکت زنان و گروه های محروم موجب ارائه کارآمدتر خدمات و توزیع عادلانه منابع می شود و بنابراین به کاهش فقر کمک می کند. با همه این ها، توانمندسازی، تمرکززدایی، تقویت پاسخ گویی، مشارکت، و ایجاد محیطی توانمندساز تضمین کننده اداره بهتر امور نخواهد بود مگر آن که نهادهای فعال در سطوح مرکزی، میانی و جوامع محلی کارآمدتر شوند. این، موضوع مدیریت فنی و کسب مهارت ها را به میان می آورد و در عین حال لزوم تقویت نهادها و صلاحیت ها را برجسته تر می سازد.
ـــ تحلیل مخاطرات سیاسی؛فساد؛ کمک خارجی؛ مشروط سازی

خواندنی های پیشنهادی

-1999 Adedeji,A.Comperhending And Mastering African Conflicts:The Search for Sustianable Peace and Good Governance,London:Zed Books.
-2001 Hoen,H.W.Good Governance in Central and Eastern Europe:The Puzzle of Capitalism By Design,Cheltenham:Edward Elgar.
-2004 Munshi,S.and Abarham,B.P.(eds) Good Governance,Democratic Societies and Globalization,London:Sage.
-2002 Poluha,E.and Rosendahl,M.(eds) Contesting Good Governance:Crosscultural Perspectives on Representation,Accountability and Public Space,London:Curzon
مارتین گریفتیس
منبع مقاله :
گریفیتس، مارتین؛ (1388)، دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، ترجمه ی علیرضا طیب، تهران: نشر نی، چاپ دوم1390